سلااااااااااااااااااااااااام ما اومدیم
سلام سلام به مامانای مهربون، به نی نی های ناناز. وای خیلی وقته میخوام هی بیام ولی نمیشد، ما 12 تیر از ایران اومدیم و درست روز بعدش اسباب کشی داشتیم به خونه جدید. باورتون نمیشه تنهایی کل خونه رو چیدم، ایلیان هم پیشم بود، حالا اونم به جای خود. خیلی خسته کوفته بودم، خستگی ایران تو تنم مونده بود اینم بهش اضافه شد. بعدشم اینترنت نداشتیم که بیاییم براتون بنویسیم و بهتون سر بزنیم. راستش حرف که زیاااااااااااااااااااااااااااااده، اینقد اتفاقات افتاده، اقا ایلیان تو طی یک ماه اینقدر چیز میز یاد گرفت که نگید. از جمله ددددد، بابابا، ماماماو چهار دست و پا را رفتن، روروک سوار شدن و مثل موشک رفتن. نشستن بدون کمک و الانم خودش دست به میله یا هرجا باشه ...