پسمل خوشملم ایلیانپسمل خوشملم ایلیان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نی نی خوشگل من، ایلیان

سلااااااااااااااااااااااااام ما اومدیم

سلام سلام به مامانای مهربون، به نی نی های ناناز. وای خیلی وقته میخوام هی بیام ولی نمیشد، ما 12 تیر از ایران اومدیم و درست روز بعدش اسباب کشی داشتیم به خونه جدید. باورتون نمیشه تنهایی کل خونه رو چیدم، ایلیان هم پیشم بود، حالا اونم به جای خود. خیلی خسته کوفته بودم، خستگی ایران تو تنم مونده بود اینم بهش اضافه شد. بعدشم اینترنت نداشتیم که بیاییم براتون بنویسیم و بهتون سر بزنیم. راستش حرف که زیاااااااااااااااااااااااااااااده، اینقد اتفاقات افتاده، اقا ایلیان تو طی یک ماه اینقدر چیز میز یاد گرفت که نگید. از جمله ددددد، بابابا، ماماماو چهار دست و پا را رفتن، روروک سوار شدن و مثل موشک رفتن. نشستن بدون کمک و الانم خودش دست به میله یا هرجا باشه ...
1 مرداد 1393

ﺳﻔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ اﺳﺘﺎﻧﺒﻮﻝ

ﺳﻼﻡ ﻋﺰﻳﺰاﻧﻢﻣﺎ اﻻﻥ ﺗﻮ اﺳﺘﺎﻧﺒﻮﻝ ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﺗﺎ ﭘﺲ ﻓﺮﺩا ﻣﻴﻤﻮﻧﻴﻢ.ﺗﺎﻳﻪ اﻻﻥ ﺑﺮاﻣﻮﻥ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭﺻﻞ ﻛﺮﺩﻥ اﻳﻠﻴﻼﻥ ﻫﻢ ﺣﻮاﻟﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻴﺎﻡ ﺑﻨﻮﻳﺴﻢ ﭼﻪ اﺗﻔﺎﻗﺎﻳﻲ اﻓﺘﺎﺩﻩ و اﻳﻨﺎ.   ﺭاﺳﺘﺶ ﺗﻮ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎ ﺯﻳﺎﺩ اﺫﻳﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ ﺑﻌﺪﺵ ﺗﺎ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ ﻫﺘﻞ ﺧﻮاﺑﻴﺪ. اﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻫﻮا ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺮﻣﺎ و ﺧﻴﻠﻲ ﺷﻠﻮﻍ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ اﺩﻡ ﻣﻴﺘﻮﻧﻴﺪ ﺭاﻩ ﺑﺮﻩ. ﻛﺎﻟﺴﻜﻪ ي اﻳﻠﻴﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻳﻢ ﻛﻞ ﺭﻭﺯ ﺑﻐﻠﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ. ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭﻟﻲ اﺻﻼ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ. ﺗﻮﻱ ﺧﻴﺎﺑﻮﻧﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﻣﻲ ﻛﻪ ﻭﺭ ﻣﻴﺪاﺷﺘﻴﻢ ﭼﻪ ﻣﺮﺩ ﭼﻪ ﺯﻥ ﻳﻬﻮﻳﻲ ﺟﻠﻮﻱ اﻳﻠﻴﺎﻥ ﻭاﻱ ﻣﻴﺴﺘﺎﺩﻥ ﻛﻞ ﺑﺪﻧﺸﻮ ﻣﺎﭺ ﻣﻴﻜﺮﺩن. ﻭاﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺮا ﻣﻦ ﻋﺠﻴﺒﻪ اﻳﻦ ﻛﺎﺭاﺷﻮﻥ.خﺑﺎﺷﻪ ﺭﻭﻱ ﺑﺪﻧﺶ ﺁﺛﺎﺭ ﺭﻭﻳﺎﻱ ﺩﺧﺘﺮاﻥ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﻴﭽﻲ ﻫﻢ ﻧﺨﺮﻳﺪﻳﻢ ﻓﻘﻄ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻓﻌﻼ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻳﺪ ﻓﺮﺩا ﻣﻴﺎﻳﻴﻢ...
4 خرداد 1393

پیشرفت های شگفت انگیز ایلیان

سلام به همه خاله ها و نی نی های نانازشون نمیدونیـــــــــــــــــــــــــــــــد چقدر سرم شلوغه، گیجو ویجم. اصلا نمیدونم دارم چیکار میکنم. ماشالا ماشالا ایلیان هم که خیلی شلوغ و بد خلق شده. همش داره نق میزنه و یک سر بغل میخواد یا اینکه باید ببرمش بیرون، از من بدتره برای بیرون. همینکه میذاریش تو کالسکه و از در بیرون میریم همچین میخنده و دست و پا میزنه که نگید. تازه یک خبر دست اول، پسرم کاملا سینه خیز میره. کلی میره جلو. کل شبا هم روی شیکم میخوابه فسقلی دندوناشم فکر کنم داره میاد بیرون، همه چیزو گاز میگیره مخصوصا دست ماهارو، لثه هاشم خیلی سفتن، میوه میدم دستش تیکه تیکه میکنه . یه چیز جالب براش گرفتم یه چیزی شبیه پستونکه ولی توریه...
30 ارديبهشت 1393

خوردنی های خطرناک برای بچه های زیر 1 سال و چندتا عکس ایلیان

سلام مامانای خوب راستش خیلی تو وبلاگا میخونم به نی نی ها چی میدن و اینا. برای همین خواستم یه پست در این مورد بنویسم. راستش هر کشوری مقررات خودش رو داره در مورد غذای بچه، من میخوام مال اینجا رو بنویسم و دلیلش رو. البته غذاهایی که نباید زیر 1 سال به بچه داده شه. اول از همه: برگ های سبزیجات سبز مثل بروکولی، نعنا،اسفناج، سالاد و غیره ،البته چغندر هم جزیی از ایناست. تا وقتی 1 سالشون تموم نشده. این سبزیجات حاوی نیترات هستند که در بدن کودکان به نیتریت تبدیل میشن و این باعث میشه اکسیژن به خون نرسه. سیب زمینی سبز این نوع سیب زمینی حاوی ماده ای به نام سولانین است که باعث شیکم درد بچه ها میشه و در نتیجه استفراغ و اسهالی رو به د...
21 ارديبهشت 1393

5 ماهگیت مبارک عزیز دلکم

سلاااااااااااممممممممم وای اینجا چقدر تغییر کرده. خیلی وقت نبودیم انگاری بله عزیزان دیگه راسش اصلا وقت پیدا نمیکنم، یعنی ایلیان وقتی برامون نمیذاره که. ماشالا ماشالا هر روز شلوغ تر و وروجک تر. تازه 3 روز پیش 5 ماه شد. قربونت برم ایشالا 120 سال عمر کنی عزیزم ایشالا کل عمرت رو با لبای خندون و تن سالم بگذرونی و پر از عشق و محبت. اون شب خیلی سعی کردم بیام بنویسم ولی نذاشت دیگه شب هم اینقدر خسته بودم، همینجوری بیهوش افتادم. فداش بشم کلی بزرگ شده اخه خاله ها، تازه میخواییم 16 روز دیگه بریم ایران البته میخواییم 3 روز رو تو استانبول بمونیم و بگردیم و کلی خرید کنیم بعد بیاییم ایران. اخه کلی عروسی و مراسم در پیش داریم، ایلیان اغا رو هم ختن...
17 ارديبهشت 1393

ایلیان و پیشرفت های 4 ماهگی

سلام به همه ی دوستای خودمون. ببخشید اصلا نیومدم یه اپ درست حسابی بکنم، اخرین بارم که اومدم و این خبر بد رو دادم بهتون ولی شکر خدا بخیر گذشت و جوجوی ما سالم و سرحاله. راستش نمیدونم از کجا و کی بنویسم، اخرین بار فکر کنم قرار بود ایلیان رو ببریم واکسن خطرناک رو بزنه. از اونجا بگم اره خلاصه ایلیان اغای گلمون رفت واکسن هم زد اصلا یه جیکشم در نیومد. انگار نه انگار سوزن زدن به بازوش. قربونش برم مردیه واسه خودش. خلاصه خانوم دکتره گفت 3 هفته دیگه باید جای سوزنش زخم بشه وگرنه دوباره بیاریدش، الانم دو هفته ای گذشته و از زخم خبری نیست. ایشالا دوباره واکسن رو نزنن. حالش همون روز اول یه ذره بد بود، نق میزد و گریه میکرد ولی بعد اینکه خوابید خوب شد، تب ...
5 ارديبهشت 1393

اﻳﻠﻴﺎﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪا ﺑﻬﻢ ﺩاﺩ

  ﻫﻨﻮﺯ اﻣﺮﻭﺯ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺑﻮﺩ  ﺧﺪا ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺤﺎﻓﻆ اﻳﻠﻴﺎﻧﻪ  اﻭﻧﻮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻬﻢ ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻴﺪ ﭼﻪ اﺗﻔﺎﻕ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻛﻲ ﺭﺥ ﺩاﺩ ﺑﺪﻧﻢ ﻣﻴﻠﺮﺯﻩ و اﺷﻚ اﺯ ﭼﺸﺎﻡ ﻣﻴﺮﻳﺰﻩ. اﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺮاﻱ ﻳﻚ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﻢ ﻣﻨﻮ ﻭﻝ ﻧﻤﻴﻛﻨه     ﺧﺪاﻳﺎ اﺯﺕ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ و ﺷﻜﺮﮔﺰاﺭﺗﻢ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺗﻮ ﺑﻐﻠﻢ ﮔﺬاﺷﺘﻲ اﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﺩﺭ. ﻫﻴﭻ ﻫﺪﻳﻪ اﻱ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮاﻡ ﺑﺎ اﺭﺯﺵ ﺗﺮ اﺯ اﻳﻦ ﺑﺎﺷﻪ. ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺮاﻗﺐ ﻧﻴﻨﻴﺎﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻛﻮﭼﻜﺘﺮﻳﻦ ﺳﻬﻞ اﻧﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﻪ. ﻣﺎﺟﺮا اﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣا ﺳﻮاﺭ اﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﻳﻢ و اﻳﻠﻴﺎن ﺗﻮ ﻛﺎﻟﺴﻜﻪ ﺧﻮاﺏ ﺑﻮﺩ ترمز ﺭﻭ ﺯﺩﻡ و ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺻﻨﺪﻟﻲ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﻳﻲ ﻧﺸﺴﺘﻴﻢ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺭاﻧﻨﺪﻩ ﺗﻮ ﻳﻪ ﭘﻴﭻ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﻭﻧﺪ ﻳﻬﻬﻮﻳﻲ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﺎﻟﺴﻜﻪ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ و ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﺷﺪ و اﻳﻠﻴﺎن ﺑﺎ ﻛﻠﻪ ﺧﻮﺭﺩ رو ﺩﺭ ا...
28 فروردين 1393

4 ماهگی ایلیان

سلام به همه نی نی های کوشمولو (دوستای ایلیان) فردا ایلیان جونم 4 ماهش رو پر میکنه قربونش برم، گفتم امروز بیام بنویسم که احتمالا فردا نمیتونم 4 ماه مثل باد گذشت اصلا نفهمیدیم چطوری؟! روزا با تو خیلی زود میگذره عزیزم ، ما الان دو هفتست خونه مامانی هستیم، یعنی راستش فعلنا همینجاییم... وقتایی که خوابی من و مامانم بی تو نمیدونیم چیکار کنیم خیلی بهت عادت کردم، یک دقیقه هم نمیتونم بی تو سر کنم، حتی وقتی میری بغل یکی دیگه خدا خدا میکنم زودی تو رو بهم برگردونه و تو بغل خودم باشی تو هم همش نگاهات به منه، از من چشم بر نمیداری و همش بهم لبخند میزنی. هرجا که میرم سرت و میچرخونی و بهم خیره میشی، الانا شیشه شیر و قاشقت رو خوب میشناسی، از دور ک...
15 فروردين 1393

سال 93 و اولین عید ایلیان

سلام به همگی وقت نشد به خوبی عیدتونو تبریک بگیم شرمنده راستش سرمون خیلی شلوغه، وقت چیزی رو نداشتم. شب عید هم مهمون داشتم کلی دیگه اونقدر شلوغ بود که هواسمم به ایلیان زیاد نبود، خدا خیر مادرمو برسونه. الانم اومدیم خونه ی مادرم که پیشش باشیم، اقا ایلیانم که قربونش برم کلی اینجا بهش خوش میگذره. کم کم داره شیطون میشه. وقت شیر خوردن فقط بلده سر شیشه شیرو گاز بگیره و حرف بزنه یعنی تا کل شیرو بخوره پدرمو در میاره. دیگه الانا روزا زیاد نمیخوابه و دوست داره همش بیدار باشه. راستی کم کم شروع کردم به غذا دادن بهش ، چیزایی مثل پوره ی سیب زمینی و ذرت؛ هویج؛ الو و اینا فعلا شیر خودمم دیگه داره خشم میشه تو کل روز شاید دوبار بهش شیر خودمو بدم. ...
6 فروردين 1393