هنور انتظار
باز سلام. من باز اومدم ولی هنوز بدون نی نی. نمیدونم این وروجک چرا از اون تو دل نمیکنه بیاد بیرون آخه.. اصلا نمیتونم راه برم. دیروز رفتم پیش ماما تازه پیاده ولی نصفه راه میخواستم گریه کنم. با هر قدمم دردم میگرفت. ازش خواستم یه معاینه بکنه ببینه چقدر باز شدم ولی این کارو نکرد البته مامای خودم نبود وگرنه اون مهربونه. راستی مامانمم دیروز اومد پیشمون آخرسر! مردم تا اوردمش شوهری هم بیچاره بعد از یک هفته تونست با خیال راحت بره سر کار. اخه کل این هفته پیش من بود دیگه خلاصه هممون منتظریم این اتفاق مهم بیوفته و یه نفس راحت بکشیم ایشالا پست بعدی رو با عکسهای نی نیم میام. راستی واقعا از همه ی مامانا ممنونم که از ما غافل نمیشن. فدای خودتونو ...