پسمل خوشملم ایلیانپسمل خوشملم ایلیان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نی نی خوشگل من، ایلیان

هنور انتظار

باز سلام. من باز اومدم ولی هنوز بدون نی نی. نمیدونم این وروجک چرا از اون تو دل نمیکنه بیاد بیرون آخه.. اصلا نمیتونم راه برم. دیروز رفتم پیش ماما تازه پیاده ولی نصفه راه میخواستم گریه کنم. با هر قدمم دردم میگرفت. ازش خواستم یه معاینه بکنه ببینه چقدر باز شدم ولی این کارو نکرد البته مامای خودم نبود وگرنه اون مهربونه. راستی مامانمم دیروز اومد پیشمون آخرسر! مردم تا اوردمش شوهری هم بیچاره بعد از یک هفته تونست با خیال راحت بره سر کار. اخه کل این هفته پیش من بود دیگه خلاصه هممون منتظریم این اتفاق مهم بیوفته و یه نفس راحت بکشیم ایشالا پست بعدی رو با عکسهای نی نیم میام. راستی واقعا از همه ی مامانا ممنونم که از ما غافل نمیشن. فدای خودتونو ...
9 آذر 1392

وای نزدیک شدیم

سلاااااااااااااااااااام. از هتون ممنونم که بهمون سر میزنید وای نمیدونید اصلا کلا خستم. اصلا این هفته احساس میکنم چندین هفتست که دو ماراتون میرم، اینقدر بدنم کوفته و خستست باور کنید حتی نمیتونم یه سفره رو جمع کنم امروزم باز رفتم دکتر واسه سنوگرافی البته از رحمم که ببینن جفت کجاست و اون خونریزیا مال چیه که خدا رو شکر خانم دکی گفت که خونریزیت مال همون هومورویدته، رحمتم کاملا خوبه، کله ی بچه هم خیلی کامل و خوب اومده پایین. نشونم داد وای کله بچه فاصله ی چندانی با دهانه ی رحمم نداشت گفتم یعنی اینقدر اومده پایین گفت بله تازه 2 سانتی متر هم دهانه ی رحمت باز شده اینو که گفتا با صدای بلند گفتم: یعنی این هفته میاد بیروووووووووووووووون؟ گفت ن...
6 آذر 1392

حالم بده و خسته

وای که امروز روز بدی بود از دیروز جوجوم زیاد تکون نمیخورد، اب یخ خوردم، شیرینیجات خوردم و کلی با شیکمم ور رفتیم ولی نینیم انگاری حال و حوصله نداشت. تا امروز صبح دیگه بابایی گفت زنگ بزنیم بیمارستان که زنگ زدیم و گفتن بیایید تا چک کنیم خلاصه من و بابایی را افتدیم و رفتیم. نمیدونم چه حکمتیه هردفعه میرم بیمارستان شیطونیت گل میکنه نوار قلب هم ازت گرفتن و خیلی خوب بود، خانوم دکتر هم سونوگرافی کرد و گفت ماشالا نینیتون قوی و از من و تو سالم تره. همه چی هم کاملا نرماله داشتیم پسملم؟ با من از این شوخیا نکنا خلاصه تو بیمارستان پسمل خان کلی لگد و اینا زد. بعد به خانوم دکتر گفتم که صبح دورو بر 5 من کلی ازم خون رفت ولی نمیدونم خون کجام بود اخه راستش ...
5 آذر 1392

نظر سنجی اسم پسملم

سلام به همه ی دوستای گلم که میان و به من و نی نی توشیکمم سر میزنن از نظرای خوشکلتون و دعاهاتونم خیلی ممنونم چیزی نمونده به زایمان ، ایشالا همینکه به دنیا اومد به باباش میگم زود بیاد اینجا و عکسش رو بذاره یا اصلا خودم تو بیمارستان بعد زایمانم میام اینجا خبر رو بهتون میدم اینترنت مجانی داره اخه دیگه ما رفتیم تو هفته ی 39 . هنوز اسم قطعی واس پسملم انتخاب نکردیم. این باباش خیلی سخت گیره میگه هروقت به دنیا اومد ،به تک تک اسم ها صداش میزنم با هرکدوم که بهم نگاه کرد همونو میذاریم . از خیلی وقت پیشا ، قبل ازدواجمون قرعه کشی کردیم که کی اسم اولین بچمون رو بذاره، که اسم بابایی دراومد الانم من متاسفانه هیچ دخالتی نباید داشته باشم تو انتخاب ا...
4 آذر 1392

برای تو مینویسم تا بدانی

سلام امروز خیلی بی حال و حوصلم. دلم گرفته و یه آتیشی تو وجودم روشنه. آتیشی که ذره ذره از بدنم رو میسوزونه. دلم میخواد داد بزنم، فریاد بکشم و گریه کنم. دیشب درد داشتم از بعد الظهر تا نصفه شب. بیچاره بابایی با اینکه باید صبح زود میرفت سر کار، پا به پای ما نشست تا خوابمون برد. پسرم، من فرق بابای خوب با بد رو خیلی خوب میدونم. من پدر داشتم و دارم ولی بودنش با نبودنش فرقی نمیکنه واسه آدم. وقتی هیچ وقت محبتی ازش نبینی و تازه بدبختی بچه هاش باعث خوشحالیش بشه اسم پدر رو نباید روش گذاشت! اسم پدر مثل مادر، یه اسم مقدسیه! که هرکسی لیاقت این اسم رو نداره. آره عزیزکم، برای همین میگم تو بهترین بابای دنیا رو داری. همیشه قدرش رو بدون، بدون واسه تو حا...
1 آذر 1392

شیرینی نارگیلی

بله، هنوزم ما هستیم و از نی نی فعلا خبری نیست. فقط مامانی رو کشته از بس لگد بزنه و خودش رو اون تو سفت کنه بره اینور اونور. فردا هم چک آپ دارم   من نمیدونم چرا این روزای آخر همه خسته و بی حالند ولی من پر جنب و جوش شدم امشب اومدم شیرینی نارگیلی درست کردم یه عکس فقط تونستم وقتی تو فره بگیرم اخه بلافاصله تا اوردم بیرون همه تموم شد اگه میخوایید درست کنید من دستورش رو تو ادامه مطلب مینویسم شیرینی نارگیلی   آرد گندم                           یک قاشق غذاخوری پودر شکر   &...
30 آبان 1392

رولت کاکائویی

سلامممممممم امشب باز رولت درست کردم با این فرق که رولت امشبم رولت کاکائویی بود، روشم با شکلات آب شده و گردو تزیین کردیم. خداییش خیلی خوشمزه شده بود بابایی که بیشترش رو ورداشت ببره سره کار فردا نوش جونش پسملم اینقدر برنامه دارم واسه سال بعد تولد یک سالگیت که نگو، دوست دارم انواع شیرینی و کیک و دسر درست کنم. انواع غذا خلاصه که همه اون شب بترکنن از خوردن مامانی خیلی دلمون میخواد زودی بیای پیشمون. همش داریم در مورد تو حرف مزنیم. دردامم که روز به روز داره شدید تر میشه الهی فدات شم من خوشملم اینم عکس رولت روش درست کردنش دقیقا مثل همون قبلیست ، فقط پودر کاکائو رو زیاد کردم در آخر سر حتما درست کنید ...
28 آبان 1392

آخرش پیدات کردم!

بله بالاخره واسه آغا پسرم بعد مدتها گشتن واسه پالتو مورد علاقم، آخر سر امروز پیداش کردم و خریدیم. هرچند گرون بود ولی می ارزه! این پالتوت عزیزم خیلی گرم و خوبه، یعنی واسه زمستون اینجا عالیه! اندازشم از 0 تا 6 ماهست که اینشم عالیه، اخه زمستونای اینجا دراز مدته! حالا خوبیه این پالتو چیه که من فقط همینو میخواستم واست بگیرم؟ و اصلا پالتوی دیگه ای نمیخواستم. پایین پالتو که میبینید یه خطه، اون خط با زیپ به هم وصل شده که شکل کیسه خواب رو به خودش گرفته که مخصوص نی نی های کوچیک 0 تا 3 ماهست. که راحت بتونید پاهای کوچیکتونو اینور اونر کنید. ولی وقتی بزرگتر شدی زیپو باز میکنی و هرکدو رو به لایه زیری خودش میبندی که میشه مثل دو تا پا که واسه 3 تا 6 م...
27 آبان 1392